زندگینامه آیت الله سیّد علی غیوری (ره)

حضرت آیت الله سیّد علی غیوری در سال ۱۳۰۹ شمسی در شهر نجف‌آباد اصفهان متولد شد.

ایشان تا پایان دورۀ ابتدایی را در زادگاه خود تحصیل و سپس رهسپار اصفهان شده و در مدرسه علمیه نیماورد شروع به تحصیل علوم دینی کرد. در مدت ۲ سال اقامت در این شهر، مقدمات و بخشی از سیوطی و حاشیه را نزد آقایان ایران‌نژاد، صالحی، فرقدانی و محمد توسلی فراگرفت.
پس از آن برای تکمیل دانش خویش به قم رفت. حاشیه را نزد آیت‌الله ابراهیم امینی، رسائل، مکاسب و لمعتین را نزد آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله سلطانی طباطبایی و قوانین را نزد آقاشیخ عبدالجواد سدهی و مطول را نزد شیخ نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی فراگرفت.
پس از تکمیل مقدمات، در درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله عباسعلی شاهرودی و آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری، درس نکاح آیت‌الله گلپایگانی و اصول امام و مکاسب آیت‌الله نجفی شرکت کرد و در مدرسه حجتیه، توسط آیت‌الله ابراهیم امینی معمم شد.

-ایشان در سال ۱۳۴۰ شمسی از امام خمینی اجازه تصدی در امور حسبیه و شرعیه را دریافت کرد.

-آشنایی با جمعیت فدائیان اسلام‌ و شرکت در جلسات سخنرانی شهیدان سیّد عبدالحسین واحدی و سیّد مجتبی نواب صفوی در سال ۱۳۲۸.

-سفر تبلیغی ‌به شهرری‌ در عید غدیر ۱۳۴۰ و فراهم ساختن مقدمات بنای مسجد امام حسن عسکری(ع) و ساخت شبستان مسجد در مدت حدود چهل روز.

-مهاجرت به شهرری در سال ۱۳۴۱ به دعوت مردم شهرری و دستور امام به ‌عنوان نماینده ایشان برای تبلیغ احکام و معارف اسلامی.

-احداث و راه اندازی دبستان دخترانه «رضویه»، پسرانه «امام سجاد»، مدارس راهنمایی و دبیرستان‌های دخترانه و پسرانه «مکتب صدوق» و «۲۲ بهمن» به همراه تهیه ناهار، لباس، نوشت افزار و وسیله ایاب و ذهاب برای ایتام و ایجاد مکانی برای سرپرستی آنها و فراهم کردن بودجه لازم برای پرداخت اولین شهریه از سوی امام.

-به همت ایشان خیابان «سیمان صفاییه» شهرری‌ که از لحاظ مفاسد شهره بود، محیطی فرهنگی و مذهبی شد.

-برپا کردن تظاهرات علیه رژیم پهلوی در اعتراض به بازداشت امام در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲؛ در این زمان، منزل ایشان مرکز فعالیت روحانیون انقلابی به ویژه آیت‌الله منتظری‌ شد.

-پس از تبعید امام در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، با دعوت از روحانیونی همچون محمدتقی فلسفی، ابوالقاسم خزعلی‌، محمد امامی کاشانی‌، علی اصغر مروارید و فضل‌الله محلاتی‌ برای ایراد سخنرانی، مسجد امام حسن عسکری(ع) را به عنوان مرکزی برای فعالیت‌های انقلابی فعال کردند.

همچنین با برپایی جلسات مخفی با جمعی از روحانیون همچون شهید مطهری‌، شهید بهشتی‌، مهدوی کنی‌، امامی کاشانی‌، هاشمی رفسنجانی، مروارید، شهید مهدی شاه‌آبادی‌، حسن لاهوتی، سیّدعبدالمجید ایروانی‌، شهید فضل الله محلاتی‌ و شهید مفتح‌ در روزهای پنج‌شنبه، برای کمک به انقلاب، نشر اعلامیه و کمک به خانوادۀ زندانیان و تبعیدشدگان تلاش می کردند. این گروه، بعدها، هسته اولیه جامعه روحانیت مبارز را شکل دادند.

-بنیان نهادن یکی از نخستین صندوق‌های قرض‌الحسنه‌ به نام امام حسن عسکری(ع) در سال ۱۳۴۵.

-اهتمام فراوان برای حمایت مالی از خانوادۀ زندانیان سیاسی تا آنجا که آیت‌الله طالقانی‌ از زندان برای ایشان پیام تمجید ارسال کردند.

-حمایت مالی از شهیدان محمد منتظری‌ و سیّد علی اندرزگو برای انجام فعالیت مسلحانه.

-تشکیل کمیته‌های انقلاب شهرری.

-نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرری.

-تأسیس جمعیت تعاون اسلامی جهت کمک به مناطق محروم، خصوصاً استان سیستان و بلوچستان، در سال ۱۳۵۸.

-تأسیس سازمان اقتصاد اسلامی به پیشنهاد آیت الله شهید بهشتی.

-عضویت در هیئت امنای آستانه حضرت عبدالعظیم(ع) توسط امام.

-انتصاب به عنوان نمایندۀ امام در جمعیت هلال احمر.

متن حکم امام بدین شرح است:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد علی غیوری، دامت افاضاته

از آنجا که سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران یک مؤسسۀ عام المنفعه و سازمان کمک رسانی به طبقۀ محروم و گرفتار می‌باشد و مکرراً درخواست نماینده ای از اینجانب داشته اند، بدین وسیله جنابعالی به سمت نمایندگی از طرف اینجانب در سازمان مزبور تعیین می‌شوید که ان شاءاللّه تعالی ضمن راهنماییهای لازم و نظارت بر امور، هر چه بیشتر مسئولان این مؤسسه را در انجام وظایف خطیر و حساسی که به عهده دارند راهنمایی کنید، و با ارشادهای معنویِ خود، آنها را در کمک به محرومان و مستضعفان آماده تر سازید. امید است با همکاری یکدیگر این وظیفۀ اسلامی و انسانی را به نحو احسن انجام دهید. ان شاءاللّه موفق باشید.

۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱

روح اللّه الموسوی الخمینی

-تولیت بقعه ابن بابویه.

-نمایندگی امام در آفریقا؛

در این دوره خدمات شایان توجهی مانند تأسیس بیمارستان، مدرسه و مراکز گسترش اسلام در آفریقا انجام دادند.

-تأسیس بنیادهای خیریه از جمله:

  • بنیاد المهدی(عج) به منظور کمک به کشورهای آفریقایی.
  • بنیاد خیریه حضرت خدیجه(س)، بنیادی علمی و مخصوص خواهران.
  • بنیاد نور جهت کمک به فقرا.
  • بنیاد هدایت و حمایت اسلامی جهت سرپرستی و کمک به دختران بی سرپرست.

-نماینده رهبری در انجمن اسلامی فارغ التحصیلان اروپا و آمریکا.

-تأسیس مؤسسه باقیات الصالحات در ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۷۰ و نماینده رهبری و ریاست هیئت مدیره آن.

-مسئولیت امور مالی دانشگاه آزاد از سوی رهبری.

-راه یافتن به مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندۀ مردم تهران در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی.

-تأسیس مجتمع آموزشی – فرهنگی دخترانه شهید سیّد حسن غیوری، ویژه فرزندان علی ابن ابی طالب(ع)، در سال ۱۳۷۳.

در سال ۱۳۴۶، به دلیل فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی و انتشار اعلامیه امام در تقبیح تاجگذاری شاه، ایشان را دستگیر و به زندان قزل قلعه منتقل کردند. در این دوره یکساله که با شکنجه های سخت و وحشتناکی همراه بود که منجر به دررفتگی از ناحیه کتف و آسیب های شدید به کمر و پهلوی شان شد

در سال ۱۳۵۲، افشای گروه نظامی ابوذر، موجب دستگیری تعداد زیادی از روحانیون از جمله وی شد. ایشان پس از بازداشت، به مدت ۳ سال به شهر سیرجان‌ تبعید شدند.

در تبعید، به توصیه آیت‌الله منتظری، خانه ششصد متری حجت الاسلام عبدالله نوری در قم را خریده و آن را به مدرسۀ طلاب تبدیل کردند. تلاش می شد در این مدرسه طلبه‌ها را تأمین کنند تا نیاز مالی به خانواده نداشته باشند. به طلاب صبحانه ناهار و شام داده می شد و اگر مخارج جانبی پیدا می کردند، مریض می شدند، یا ازدواج می کردند، به آن‌ها کمک می‌شد. این مدرسه بعدها «عترت آل محمد(ص)» نام گرفت و به مرور گسترده‌تر شد.
سرانجام در ۱۳۵۵/۰۶/۲۵ پس از اتمام دوره تبعید به تهران‌ بازگشته و فعالیت‌های سیاسی خود را پی‌گرفتند.
-تأمین مالی و پرداخت دستمزد اعتصاب کنندگان از جمله کارکنان شرکت نفت.
-در ماه رمضان ۵۷، همراه با دوازده نفر از روحانیون از جمله آقایان هاشمی رفسنجانی، محمدباقر محی‌الدین انواری‌، سید هادی خسروشاهی، امامی کاشانی‌، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی‌، شهید محمد جواد باهنر، سید مهدی امام جمارانی‌ و کروبی بازداشت اما پس از ۲۴ ساعت، تحت فشار مردم و بازاری‌ها آزاد شدند.
-حضور در جمع علمای متحصن در مسجد دانشگاه تهران‌ که در اعتراض به بستن فرودگاه‌ها توسط دولت بختیار صورت گرفته بود.

آیت الله غیوری در ۲۷ آذرماه سال ۱۳۹۳ شمسی، به علت ایست قلبی دار فانی را وداع گفته و پیکرشان در آستانه حضرت عبدالعظیم(ع) در شهرری به خاک سپرده شد.

بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت عالم پرهیزگار و خدمتگزار مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سیّد علی غیوری (ره)را به خاندان و بازماندگان مکرّم ایشان و به ارادتمندان و علاقمندان این روحانی خدوم و مردمی و انقلابی و به روحانیت معظم تهران تسلیت عرض می‌کنم. عمر با برکت این عالم روحانی یکسره به خدمت و تلاش برای مردم بویژه ضعفاء و نیازمندان و درماندگان سپری شد. وفاداری به انقلاب و نظام اسلامی و کوشش بی‌دریغ در خدمت به آن نیز دیگر ویژگی بارز این سیّد بزرگوار بود و در این راه فرزند برومند خود را هم تقدیم دفاع مقدس کرد. در مسئولیت‌های گوناگون ، با همه‌ی وجود به اسلام و انقلاب و کشور خدمت کرد و زندگی را با نیکنامی به سر آورد، عاش سعیداً و مات سعیداً.

از خداوند متعال رحمت و مغفرت و علّو درجات را برای ایشان مسألت می‌کنم.
سیّد علی خامنه‌ای ۲۹/ آذرماه/۱۳۹۳

اگر بگویم پدرم بود، شاید خودخواهی باشد و کمی هم با خود کلنجار می روم شاید همانقدری که او زینت این بنده خاکی بود برازنده حریم مبارک او نباشم، ولی باور کنید که با رفتنش مفهوم سنگین رفتن را به من آموخت !!!
اگر بگویم معلم من بود، من کجا و مکتب نورانی او کجا؟! خورشیدی بود که گرمم می کرد و تاریکی های زندگیم را روشن می ساخت و من از دور دستهای کوچکی خودم با مهر الهی از بزرگی های باشکوه او برخوردار می شدم.

اگر بگویم مراد من بود گزافه گفته ام، زیرا میان مرید و مراد قصه ها و حکایت هاست و من در این گیرودار گذر عمر، تنها او را دیدم که آمد و همانند برقی که از پشت هفت آسمان می جهید، رفت تا من نقشی باشم بدون اینکه بگویم که بود؟! و چه بود؟! فقط بود و بود، در نبودنی که تازه می فهمم چقدر بزرگ بود.

امروز من مانده ام و غربتی بزرگ و خلوتی سنگین و اندوهناک، و در باغ خاطراتم، یاد و خاطره بزرگمردی را جستجو می کنم که فقط مثل خودش بود، با شکوه تر از دماوند و لطیف تر از نسیم سحر، خروشان بود مواج تر از خشم اقیانوس و آرام بود آرام تر از نفس یتیمانی که جان پاکش در تلاطم آنها بود.
امروز من مانده ام و یادی از مردی که هیچ مصیبتی به زانویش نمی افکند و آه غریب و در راه مانده ای ستون فقراتش را در هم می شکست، من مانده ام و حکایتهای صاحب منصبی که شبهایش در سایه مناجاتها و نمازها و تسبیحاتش، نورانی تر از هزار روز بود.

نمی دانم در مورد او چه بنویسم ؟! در رسای مردی که ولی و مولای ما او را با عنوان عالم پرهیزکار و خدمتگزار توصیف فرمودند، و پس از یک دوره طولانی رابطه سرشار از محبت و عاطفه گواهی فرمودند که:
«عمر با برکت این عالم روحانی یکسره به خدمت و تلاش برای مردم بویژه ضعفاء و نیازمندان و درماندگان سپری شد.»

سخن گفتن این بنده در مورد شخصیت گرانسنگی که به شهادت رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی زندگی را با نیکنامی به سر آورد، نارسا و قلم من عاجز و ناتوان تر از آن است که فرزانه ای بزرگ، که هر کلمه ی از جملاتش، دقیق و محکم و حسابگرانه، و ریشه دار در اندیشه ای ژرف است، او را این گونه تصدیق فرمود:
“عاش سعیداً و مات سعیداً”

اما اینجانب به نیابت از سوی برادر شهید والامقام حضرت حجت الاسلام سید حسن غیوری و به رسم ادب و احترام در مقدمه مجموعه احادیثی که والد ماجد، عالم مجاهد و سالک صالح حضرت آیت الله سید علی غیوری رضوان الله تعالی علیه به عنوان راه زندگی تدوین فرموده و هم اکنون با همت والای آقای دکتر حشمت الله قنبری به زیور طبع آراستن است؛ کمی از اندوه دل پریشان خود را به پای محبت شما می ریزم و خالصانه ترین سپاس و تشکر خود را به پیشگاه همه عزیزان تقدیم می کنم.

امیدوارم روح بلند آن انسان عظیم القدر از ادعیه خالصانه شما برخوردار و همه ما مشمول دعای خیر ایشان از جوار اجداد طاهرینش باشیم.

برادر شما سید محمد غیوری