تعریف مد و قصر:
“مد” در لغت به معنای افزودن و زیادی است مثلاً کمیته ی امداد به خاطر کمک های مالی و معنوی اضافی که به قشر فقیر و تنگدست جامعه می کند، به این نام معروف است.
و در اصطلاح تجوید عبارت است از : امتداد صوت در حروف مدی بیش از میزان طبیعی . مانند “جآء”
“قصر” در لغت به معنای کوتاهی است و در اصطلاح تجوید عبارت است از : اداء حروف مدی به میزان طبیعی و معمولی .
مانند “اوُذینَا”
“قصر” ضد “مد” است.
قاریان قرآن کریم از از “مد” برای افزایش زیبایی و حلاوت قرائتشان استفاده می کنند ولی آیا میتوانیم در هر کلمه ای از قرآن کریم صدا را بکشیم؟ خیر، برای “مد” در قرآن کریم ضوابطی خاص حاکم است به این صورت که هرگاه در قرائت ،”ساختمان مد” تشکیل شد ، مد می دهیم. به توضیحات زیر دقت کنید:
حروف مد و اسباب مد:
ساختمان مد از دو عامل تشکیل میشود: حرف مد و سبب مد
حروف مد عبارتند از : “الف مدی” ، “واو مدی” ، “یاء مدی”
سبب مد: به عواملی که باعث کشش بیش از حد طبیعی حروف مدی می گردند گفته میشود و عبارت است از سکون ، همزه ، تشدید (به این خاطر که یک حرف ساکن درونش نهفته است) که همیشه بعد از حروف مدی قرار می گیرند.
سبب مد ، دو نوع است:
الف) سبب لفظی : سببى است که در ظاهر کلام است و عبارت است از «همزه» و «سکون»
“تشدید” نیز حکم سکون را دارد و سبب مد محسوب مى شود.
ب) سبب معنوى در معناى کلمه نهفته است، مثلا طبق روایت حفص، کلمه «لا» در کلمات توحید، به جهت تعظیم
به میزان چهار حرکت امتداد مى یابد و نیز طبق قرائت حمزه، کلمه «لاء نافیه» در «لاَ رَیْب»، «لاَ شِیَةَ» و… به جهت مبالغه در نفى به میزان چهار حرکت، امتداد مى یابد.
مقادیر کشش مد:
الف) قَصر: به اندازه ٢ حرکت کوتاه یا یک الف مدی ( به اندازه بازکردن یا بستن دو انگشت دست با سرعت معمولی )
ب) فوق قَصر : به اندازه ٣ حرکت
ج) توسّط: به اندازه ٤ حرکت کوتاه یا دو الف مدی
د) فوق توسط : به اندازه ٥ حرکت
ه) طول: به اندازه ٦ حرکت یا ٣ الف مدی
انواع مد:
الف) مد اصلی (طبیعی):
زمانی است که پس از حرف مد هیچ سببی نیاید که به آن مد طبیعی نیز گویند. مد اصلی به میزان دو حرکت ( قصر ) کشیده می شود.
مثال: قَالَ ، نَاسِ ، بُرُوجَ ، کِتَابٌ ، سَبیلّ
ب) مد فرعی (غیرطبیعی):
زمانی است که پس از حروف مدی، یکی از سبب های مد ( سکون ، همزه ، تشدید ) قرار گیرد که به ٥ حالت دیده میشود:
انواع مد فرعی:
١) مد متصل: مدی است که حرف مد و سبب مد ( که همزه است) هر دو در یک کلمه ( چسبیده به هم ) قرار دارند. (کلمه آن است که به تنهایی معنا دهد مانند: “سُوءَ” یعنی بد )
میزان کشش : ٤ الی ٦ حرکت
به این نوع مدّ اصطلاحاً “طول” و یا “مد واجب” نیز گفته می شود.
اگر مد متصل در انتهای کلمه باشد و بخواهیم روی آن وقف انجام دهیم می توانیم آن را سه برابر مدطبیعی (که ٢ حرکت است) یعنی ٦ حرکت نیز بکشیم به این خاطر که در اینجا دو سبب مد ایجاد خواهد شد ( “همزه” که از ابتدا بود و “سکون” که در اثر وقف ایجاد شد).
مثال: جَآءَ ، یَشَآءُ ، سُوٓءُ ، مَلٓائکَةَ ، خَطیٓئَةً ، اوُلٰٓئِکَ ، سیٓ ءَ ، سٰٓاءَ
2٢ مد منفصل: منفصل در لغت به معنای جدا از هم می باشد و مد منفصل مدی است که حرف مد در پایان کلمه ی اول و سبب مد ( که همزه است ) در ابتدای کلمه دوم باشد.
به این نوع مدّ اصطلاحاً “توسط” گفته می شود و چون بعضی از اساتید جایز دانسته اند که این نوع مد ، می تواند به میزان طبیعی هم کشیده شود به آن “مد مستحب” و یا “مد جایز” نیز گفته می شود.
میزان کشش : ٢ یا ٤ یا ٥ حرکت
مثال: وَ مَا اَدرَئٰٓکَ ، إنّٰٓا أَنزَلنَاهُ ، فِیٓ أموَالِهِم ، إذَآ أرَدْنَا ، قٰالوُآ اِنّٰا ، فیٓ اٰیٰاتِنٰا
نکته: ١)میزان مدّ منفصل نباید بیشتر از میزان مدّ متّصل باشد.
٢)در مـیـزان کـشـش مـدّهـاى مـتـّصـل و مـنـفـصـل ، رعـایـت توازن لازم است ، بدین معنى که اگر مدّ مـتـّصـل را بـه طـول خـوانـدیـم ، بـایـد تـمـام مـدّهـاى مـتـّصـل را بـه طـول بـخـوانـیـم و یـا اگـر بـراى مـثال ، مدّ منفصل را به قصر خواندیم ، در مورد سایر مدّهاى منفصل نیز به همین طریق عمل کنیم .
٣) مد عارض: مدی که سبب آن سکونی است که از خود کلمه نیست بلکه قاری و تلاوت کننده قرآن آن را إعمال می کند یعنی این سبب مد، در خود کلمه وجود نداشته است و به خاطر وقف ایجاد شده است.
عارضی یعنی چیزی که در ذات شی نباشد و بصورت موقت ایجاد شده باشد.
میزان کشش : ٢ یا ٤ یا ٦ حرکت . ( قصر – توسط – طول)
پس می توانیم از حالت طبیعی (٢ حرکت) تا سه برابر حالت طبیعی بکشیم.
قابل ذکر است که انواع سکون از قرار زیر است:
الف)سکون ذاتی: سکونی که از خود کلمه است و قاری در آن دخیل نیست.
مانند:
حرف سین در کلمه یَسْجُدُونَ
حرف شین در کلمه یَشْکرُوُنَ
ب)سکون عارض: سکونی است که از خود کلمه نیست و قاری آنرا إعمال می کند.
مانند: حرف آخر در کلمه “اَلرَّحِیمِ ” که در پایان آیه و با وقف توسط قاری، به “اَلرَّحیمْ” تبدیل می گردد.
و در این نوع مد (مد عارضی)، این حالت سکون اتفاق افتاده است.
٤) مد لین: لین به معنای به نرمی ادا شدن می باشد و تنها مخصوص حروف “واو” و “یاء” است که این دو حرف در هر صورتی با نرمی ادا می شوند اما زمانی که ساکن باشند و قبل از آنها حرکت فتحه قرار بگیرد، این نرمی بیشتر بارز خواهد شد.
هرگاه قاری قرآن روی حرف پس از حروف “واو” و “یاء” ساکنِ ماقبل مفتوح، وقف کند و سکون بدهد، حرف “واو” و “یاء” ساکن کشش و مد می گیرند.
میزان کشش: ٢ حرکت
مثال: یَوْم ، اِلَیْکَ ، خَوْفٍ
نکته: تنها مد لین در قرآن که سبب آن سکونی است که از خود کلمه و ذاتی است، حرف “عَیْنْ” در حروف مقطعه ی آیات ابتدایی سوره های مبارکه ی مریم ( کٓهیعٓصٓ ) و شوری ( حمٓ عٓسٓقٓ ) است.
٥) مد لازم: مدی است که سبب آن سکون ذاتی یا لازم است یعنی سکونی که از خود کلمه است و قاری در آن هیچ دخالتی ندارد.
میزان کشش: ٦ حرکت (نه کمتر و نه بیشتر)
مثال: وَ لَا الضّٰٓالّینَ ، کٰآفَّةً ، اَتُحٰآجّوُنّی ، ءَآلْئَٰنَ
انواع مد لازم:
الف) مد لازم مُخفّف حرفی:
مدی که سبب آن سکونی است از خود کلمه، که این سکون در دل تشدید نیست و در حروف مقطعه است.
مثال: قٓ ، یسٓ ، نٓ
که به ترتیب : قَافْ ، یٰا سینْ ، نونْ
همانگونه که ملاحظه می شود حروف پایانی ساکن هستند و سکونی دارند که از خود ذات کلمه است و قاری در آن دخیل نیست.
چنانچه قبلاً گفته شد علامت سکون از اول کلمه ی خفیف گرفته شده است یعنی سَبُک، ساده و بی حرکت.
مُخفّف: سکون ساده ای که در دل تشدید نیست – مُثقّل: سکونی که در دل تشدید است.
ب) مد لازم مثقّل حرفی:
مدی که سبب آن سکونی است که از خود کلمه است و این سکون در دل تشدید قرار گرفته و در حروف مقطعه واقع می گردد.
مثال: الم – به این شکل بوده است: الف لام مّیمْ ( ادغام میم ساکن اول در میم دوم که به مشدّد شدن میم دوم منجر می گردد و در بحث احکام میم ساکنه به طور کامل بیان شده است)
مد در لام از نوع مد لازم مثقّل حرفی و مد در میم از نوع مد لازم مخفّف حرفی است.
ج) مد لازم مخفّف کلمه:
تنها مد در قرآن که سبب آن سکونی است که از خود کلمه و غیر مشدّد است در یک کلمه واقع شده و آن عبارت است از: ءَآلئَانَ (به معنای همین الان یا هم اکنون) که سبب مد، سکون ذاتی در حرف لام است.
کلمه مذکور در آیات ٥١ و ٩١ سوره مبارکه یونس واقع شده است.
د) مد لازم مثقّل کلمه :
مدی که سبب آن سکون ذاتی است که در دل تشدید و در سایر کلمات قرآن قرار گرفته است.
مانند: وَلاَ الضَآلِّینَ ، رَآدَّ ،حَآدَّ ( سبب تشدید است)
نکته : باید دانست که کشیدن حروف مدّ در موقع خواندن قرآن کریم از زمان حضرت رسول اکرم(ص) معمول بوده و در این مورد اختلافی نیست فقط در میزان کشش صوت بین قراء اختلافاتی مشاهد میشود و آنچه در متن درس توضیح داده شده است میانگین فرمایشات علمای تجوید در اینباره می باشد.
نکته : اصولاً سه راه برای شناختن میزان کشش مدّ می توان ذکر کرد که عبارتند است از:
الف) به اندازه هر الف مدّ، یک بار کلمه الف تلفظ شود.
ب) به اندازه هر الف مدّ یک بار صدای الفی (ا) تلفظ شود.
ج) به میزان هر الف مدّ یک انگشت از روی دست باز کرده و یا به ازای هـر الف مدّ یک انگشت بر روی دست بسته شود.
برگرفته از کانال حافظان وحی